بررسی بازی Days Gone, به عنوان یکی از طرفداران استودیو Bend، هنگامی که نخستین تریلر رونمایی از بازی Days Gone در خلال کنفرانس خبری کمپانی سونی در رویداد E3 2016 را مشاهده کردم، بلافاصله به آن علاقهمند شدم. این تیم در نسل فعلی هیچ عنوانی را برای پلیاستیشن 4 تولید نکرد و Days Gone اولین ساخته آنها به حساب میآید. یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که این اثر، بزرگترین عنوان توسعه یافته توسط استودیو محسوب میشود. بنابراین به دور از پرداختن به حواشی موجود، سراغ اصل مطلب خواهیم رفت. در ادامه با نقد بازیسنتر همراه باشید.
بی اغراق میگویم، داستان «دیز گان» جزء یکی از کلیشهایترین موضوعات دنیای سرگرمی به شمار میرود. انجام آزمایشی خطرناک که منجر به وقوع آخرامان با محوریت زامبیها میشود. شخصیتی که عزیزان خود را در طول مسیر از دست داده و دنیایی ویران شده که بازتاب حوادث پیشین است. نمونه چنین چیزی را بارها و بارها در آثار مختلف مشاهده نمودهایم. اگر قصد مقایسه داستان DG با عناوین مشابه را داشته باشم، شاید بتوان گفت این اثر در تمامی ابعاد شبیه The Last of Us است. در لحظات آغازین داستان، این حس به شما دست میدهد که درحال تماشای زاویهای دیگر از هرج و مرج پانزده دقیقه نخست TLOU هستید. لازم به ذکر است که «استودیو بند» در زمینه نویسندگی هیچ مشکل خاصی ندارد. به جرأت میتوان گفت روایت حوادث و پرداخت به شخصیتها در آخرین ساخته این تیم، یکی از نقاط قوت بازی محسوب میشود. یعنی درحالی که با داستانی تکراری طرف هستیم، به کارکترها و ماجرای آنها به خوبی پرداخت میشود.
سبک روایی این عنوان را به وقوع یک بهمن میتوان تشبیه کرد. وقایع در سطح کوچک به صورت آهسته رخ میدهند و درنهایت به اتفاقی بزرگ منتهی میشوند که در این بین، بازیکن را نیز با خود همراه خواهند ساخت. شما در طی مسیری که Deacon Saint John، شخصیت اصلی داستان، پشت سر میگذارد، با حواشی پیرامون زندگی مشقت بار این فرد نیز آشنا خواهید شد و خود به خود، به آنها اهمیت خواهید داد. بخشی از این امر مدیون عمق بالای کارکترها و بخشی دیگر نیز به علت صداپیشگی قدرتمند آنها است که بعداً به طور مفصل به آن میپردازم. از مهرههای کلیدی داستان تا NPCهای فرعی، هرکدام روایت خاص خود را دارند و مهمترین نکته این است که نویسنده از کنار این افراد به صورت سطحی عبور نکرده است. برای افزودن شاخ و برگ بیشتر به ماجرای اصلی، مراحلی وجود دارد که نقش «فلش بک» را ایفا میکنند. این نوع مراحل به بازیکن کمک میکنند تا مسائل را بهتر درک کرده و با اهداف کلی کارکترها آشنا شوند تا درنهایت ارتباطی بهتر برقرار شود. در حالت کلی، همانطور که در ابتدای این بخش به آن اشاره شد، با داستانی نو و خارق العاده طرف نیستیم؛ اما در عوض این نحوه پرداخت و روایت است که این قسمت را منحصر به فرد میسازد.
گیمپلی دیزگان از مهمترین ارکان این اثر به شمار میرود. در ابتدا با عنوانی مواجه هستیم که از مکانیزمها و ویژگیهای آشنای بازیهای جهان باز و Survival بهره میبرد. فرمولی که برای مدتی طولانی در ساختههای شرکتی دیگر دیده میشد و در این نسل، توسط خود آنها ترک شد. به هر طریق، «بند» تصمیم گرفت تا این عنوان را براساس روشهایی که قبلاً به خوبی جواب دادهاند بنا کند. البته در سرتاسر نقشه حتی با یک برجک که به واسطه صعود از آن و تماشای محیط، نقشه را باز کنید وجود ندارد. در عوض DG شما را به گشت و گذار و ماجراجویی تشویق میکند.
عناصر سبک بقای به کار برده شده، برخلاف آثار مشابه دست و پاگیر نبوده و دراصل به جذابیت بیشتر این اثر کمک میکنند. باک بنزین موتور «دیکن» همواره در معرض تخلیه شدن قرار دارد و سواری گرفتن از این وسیله نقلیه تا فواصل دور میتواند به امری دشوار و طاقت فرسا منجر شود. اما با اتخاذ انتخابهای خاص در طول مراحل، این فرصت را به دست میآورید تا سطح موتور را به شکل دلخواه دچار تغییرات کنید. این دگرگونیها در کنار تاثیر روی کارکرد کلی موتور، روی ظاهر آن نیز تغییراتی را ایجاد میکنند. در بخش شخصیسازی، قابلیتهایی همچون چسباندن استیکر به بدنه، تعویض سپر، چراغها و یا حتی افزایش قدرت و سرعت این وسیله نقلیه را در اختیار دارید. درحالی که DG اثری نقش آفرینی به حساب نمیآید، حق انتخاب در آن نیز به صورت محدود و در مواقع خاص وارد عمل میشود. از همین رو، این فرصت را دارید تا سطح اعتماد گروههای مختلف را به خود، با انجام کارهای گوناگون افزایش دهید. این امر درنهایت باعث دسترسی بازیکن به مواردی میشود که پیشتر ممکن نبود. درکنار آپگرید موتور دیکن (که نقش مهمی را در بازی ایفا میکند)، خود شخصیت اصلی نیز دارای لیست بلندی از مهارتهای تازه است تا بازیکن بتواند به روشهای مختلف از آنها بهره ببرد.
درباره این سایت